۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

دجالیسم: بخش یازدهم لژ "مهر" سعید امامی و سیروس ناصری


لژ " مهر"


این لژ قدیمی که تقریبا از بین رفته بود، توانست با مهره های جوان و نوین خود که در انجمن اسلامی های کشورهای خارج بویزه امریکا رخنه داده شده و پس از گسیل به ایران با رخنه و همکاری با لژ حجتیه، حیات کوتاه نوینی بخود داد

سعید امامی: صدر این گزدیده ها چه کسی بهتر از اقای سعید امامی ( با نامهای نامبرده شده دیگر: سعید اسلامی ، سعید پاکروان و یا دانیال قوامی)(80.3) میتوانست باشد که مانند اقایان ولایتی و لاریجانی ها، سیروس ناصری، میر سلیم و............ از کشورهای غرب (80.6) همزمان و همگام برای تغغیر روند انقلاب گسیل شدند. سعید امامی که در امریکا در تحت نظر دایی اش سرهنگ سلطان محمد اعتماد که وابسته نظامی دولت فراماسیونی اقای هویدا در امریکا بود و به تحصیل مشغول بود(80.9). وی از خانوادگی مذهبی بنیادی نبود و حتی شاخه ای از خانواده وی را ازشاخه بهاییت از شیعه مینگارند(81.3) وی توانست با مطالعه و زبردستی در انجمن اسلامی دانشجویان در اوکلاهما رخنه داده شد و با شایستگی که داشت در انجا شناخته شد. چندی پس از انقلاب به طرز مشکوکی انتقالش به نمایندگی ایران در واشنگتن هموار گردید و سعید امامی با حرکتی مشکوک تر به ایران گسیل و در ایران مستقیما به وزارت اطلاعات گزیده شد(81.9). وی توانست در مدتی حدود پنج سال با مهارت نخبگی اش در امور اطلاعاتی در این سن کم مراحلی را طی کند که نخبگان گزیده در تمام طول عمر به ان دست می یابند. و حتی از روابط عمیق وی با گروه رهبری کشور می نگارند. وی گزدیده بسیار نادری بود که توانست خدماتی ارزشمند در سطح بالا برای چرخش روند مسیر انقلاب با حذف فیزیکی نخبگان غیر فراماسیونی، انجام دهد. رخنه ماهرانه وی در لژ حجتیه نیز شایستگی بررسی دارد. روابط ایشان با حجت السلام حسنیان(82.3) از لژ حجتیه ترکیب کاملی ایجاد کرد. اجرای ماجرای قتلهای زنجیره ای(83.3)، اوج فعالیت زمان گزیدگی ایشان میباشد.
دکتر کاظم سامی رهبر گروه جاما (جنبش انقلابی مردم ایران) را میتوان نخستین حذف فیزیکی برنامه ریزی شده موسوم به "قتلهای زنجیره ای " دانست که دراذرماه سال 1367 انجام داده شد.(83.6) . مغز متفکر برنامه ریزی این حذف های فیزیکی را اقای سعید امامی (83.9) گزیده " لژ مهر" نام برده اند. هرچند اقای دکترکاظم سامی مورد نامطلوب فراماسیون از نخست بوده ودر اوایل

انقلاب در تابستان سال 1359 نیز عده ای که معلوم نیست از کجا برنامه ریزی شده بودند زیر نام اسلام به دفتر وی حمله کرده و خود وی در انجا نبوده ودر نتیجه افراد حاضر در دفتر را مضروب نموده اند(84.6). با رجوع به تاریخ و مروری به کشتن سید احمد کسروی به حذف فیزیکی سید احمد کسروی با برنامه ریزی لژ اسد ابادی ، تکرار تاریخ را میبینیم و ایشان نیز دیر یا زود حذف میشد. یاران و هم اندیشان دکتر سامی چون ایت الله طالقانی، ایت الله لاهوتی ، دکتر شریعتی و..... پیش از وی حذف فیزیکی شده بودند. دکتر سامی معتقد به پیرایش خرافات از اسلام بود و همین اندیشه نزد لژ "حجتیه" برای حذف فیزیکی وی دلیلی کافی بوده است. و فراماسون با استفاده از سعید امامی انرا بعمل در اورد.



اقای مهدی صدر زاده:
دایی مادری اقای سعید امامی، ازوی که از نخبگی مهدی صدر زاده در نوشته ها یاد ها شده است، وی به عنوان بنیانگذاران و استاد اعظمی این لژ فراماسیون در جنوب ایران در شهرهای ساحلی آبگاه پارس (خلیج فارس) نام برده اند(90.3).


اقای علی اکبر امامی: پدر اقای سعید امامی از مقامات دولت محمد رضاه شاه در کردستان که روابطی با چندی از دولتهای خارجی داشته است و دایی ایشان اقای سرهنگ سلطان محمد اعتماد وابسته نظامی دولت هویدا در واشنگتن(90.6) که در فعالیتهای جهانی نیز فعال بوده، از ته مانده های این لژ سوخته بوده اند. اگر این لژ گزیده های نهفته ای برای اینده نداشته باشند، احتمال دارد با از بین رفتن سعید امامی این لژنیز پایان یافته تلقی شود.

سیروس ناصری: وی که در سال 1334در متولد تهران متولد شده در جوانی همانند اقای سعید امامی در امریکا دانشجو بود. وی نیز از خانواده بنیادی مذهبی نمی اید و خانواده اش تا ان حد اعتقادشان در مذهب سست بوده که نام سیروس را بجای یک نام مذهبی بر وی گذاردند. وی که مجهول الهویه سیاسی میباشند برای حفظ اسلام کمک به انقلاب مستضعفین(؟) گزیده شد. ایشان نیز دارایی نخبگی در موارد رخنه ای هستند و توانستندراه سعید امامی را طی کنند و برای تغییر روند انقلاب برای چپاولگران نفت ایران بسیار کاربری داشتند. وی با مهارت و مطالعه در انجمن اسلامی رخنه و چندی پس ازسعید امامی همانند وی با عجله روانه ، دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در واشنگتن گردید و سپس به ایران گسیل شد. چگونگی

تنظیم ورود افرادی چون سعید امامی، سیروس ناصری و چند تن دیگر به نمایندگی درایران در واشنگتن و کناره زدن تدریجی نیروهای انقلابی که سفارت ایران در واشنگتن پس انقلاب را از اقای اردشیر زاهدی، گرفته بودند موضوعی همیشه مشکوک بوده است و اینکه این کانال ورود این افراد به این نمایندگی در واشنگتن تحت کنترل چه نیرویی است واز کجا اموزش میگیرند، بایستی مورد بررسی مورخین قرار گیرد. اینگونه افراد برای مشاغل کلیدی در ایران گزیده میشدند نه برای مشاغلی مانند استادی دانشگاه یادر شغل تحصیل تخصصی انها . از این نمونه از اقای ولایتی نیز میشود نام برد که در زیر حجتیه شرح داده شده است.(91.3). اقای سیروس ناصری در پست کلیدی مقام ارشدی هییت مذاکرات هسته ای گزیده شد(91.6). لازم به ذکر است که اقای حسین موسویان معاون مرکز تحقیقات هسته مجمع تشخیص مصلحت نیز ازاعضای ارشد این هییت بود(91.9). در زمان حضور اقای سیروس ناصری و اقای موسویان در این اژانس، منابع غربی تمامی اطلاعات هسته ایران را در دست داشته که دقیقا به دنیا اعلام کردند. حتی در موردی دقیقا اعلام کردند که ایران حتی تا ده سال اینده،موارد نیازی برای فن اوری هسته ای را ندارد(92.3). که این اطلاع بسیار داخلی که به بیرون افشا گردیده بود تاکنون درست بوده است و اطلاعات دیگرنظیر ان. هرچند سازمان مجاهدین خلق با برنامه هایی رسانه ای ظاهری و پر سر وصدا اعلام بر ملا شدن اطلات هسته ای را گاهگاهی به عهده می گرفتند، لیکن منابع غرب دانا تر از ان هستند که به اطلاعات رسیده از سازمانی که عملا از داخل ساختار دولتی به مدت سی سال کنار است، تکیه کند و راههای ارزشمند دیگری گزیده شده است. ودر نتیجه دیدیم که خود دولت نیز به این ادعاهای رسانه ای سازمان مجاهدین خلق اتکا نکرد و با کند و کاوی داخلی درون خود توانست اقای حسین موسویان را به عنوان جاسوس هسته ای دستگیر کند(92.6). که تاریخ واقعیت موضوعات انرا شفاف تر گویا خواهد بود.
گرداندن چنین عملیاتی نیازمند به سرمایه بزرگی میباشد، که اقای سیروس ناصری و همکاران در زیرپوشش نام شرکت کیش اورینت ( بنام جزیره کیش در جنوب=Oriental Oil Kish) به پخش پولهای واصله برای پراخت به رجال و افراد زیر عنوان قرارداد های نفتی خود پوشی نمودند. در این میان گروههایی مستقل ازداخل دولت که رفت و امد های پولهای میلیونی را از حسابهای اقای سیروس ناصری مشکوک دیدند به بررسی پرداختند. رجال بالای همدست اقای ناصری از جریان قبلا وی را اگاه کرده و وی را در اروپا ماندگار کردند تا توانستند در زمان کافی با دستورهای بالای خود، حکم و بررسی دادگاه را درفقط و فقط در پیرامون فساد مالی خلاصه کرده (نه جاسوسی) و به دادگاه پایان دهند وگرنه این به افشا شدن تنی چند مقامات بالا می انجامید. حتی بگونه ای تنظیم گردید کی سیروس ناصری در دادگاه فسادهای مالی در ایران نیز حاضر نگردد(93.3) "رشوه گرفتن 3 مسئول شركت نفت و گاز پارس جنوبي از شركت اورينتال كيش در جريان مناقصه فازهاي 9 و 10 پارس جنوبي، سوژه داغي بود كه همان اوايل روي كارآمدن دولت نهم مطرح گرديد و اكبر تركان معاون وزير نفت، با محرز دانستن تخلف شركت اورينتال كيش، از اين خبر پرده برداشت. در اين ميان نيز متكي و لاريجاني در اقدامي هماهنگ‌شده از سوي وزارت اطلاعات و قوه قضائيه، از ناصري خواسته بودند براي مسأله‌اي كه پيش آمده به ايران بازگردد اما اين ديپلمات وابسته فراري كه از سال گذشته در ژنو به سر مي‌برد در پي تماس موسويان و پي بردن به اين تله اطلاعاتي از بازگشت به تهران خودداري مي كنند."(93.4). در دادگاه چند مهره بی ارزش دیگررا ظاهرا قربانی کردند. چندی بعد سیروس ناصری را در هتل همای تهران که برای کاربری هایی زیر نام معاملات نفت گزارش داده شده است (93.6)در حال ملاقاتهایی دیده اند.
ماجرای قرارداد نفتی بین شرکت کیش اورینت که اقای ناصری در معاونت ان بودند با شرکت امریکایی هلیبرتون (Halliburton)، که اقای دیک چی نی معاون ریاست جمهور امریکا قبلا ریاست انرا به عهده داشت جنجالی در مطبوعات امریکا برای شخص ایشان و بویژه برای شرکت نفتی مذکور افرید(94.3).
"سيروس ناصري در جريان برگزاري دادگاه مربوط به اين پرونده، در يك رويداد تعجب برانگيز تبرئه گرديد اما مسئولين شركت امريكايي توسط دستگاه قضايي اين كشور به دليل پرداخت رشوه به جريمه نقدي محكوم شدند.
ناصري، مذاكره كننده ارشد پرونده هسته اي ايران در دوره مسئوليت حسن روحاني و مشاور ويژه وي در دبيرخانه شورايعالي امنيت ملي بود. بسياري از دلسوزان در جريان مذاكرات هسته اي در فاصله سالهاي 82 تا 84، نسبت به استفاده از افرادي با منافع مشترك اقتصادي و تجاري با طرفهاي اروپايي و امريكايي هشدار دادند. اين هشدار كه نهايتاً نيز از سوي مسئولين وقت پرونده هسته اي با بي اعتنايي روبرو شد بر اين اساس استوار بود كه اين افراد به دليل پيوند خوردن تداوم منافع شخصي خود با رضايت طرفهاي مقابل، هرگز نمايندگان شايسته اي براي جمهوري اسلامي در جريان مذاكرات و چانه زنيهاي هسته اي نخواهند بود"(94.4)

وسوالی تاریخی از رجالی که در ایران که اقای سیروس ناصری را به سمت شغل حساس هییت انرژی اتمی گمارده اند؟ و همزمان وی در شرکت "خصوصی" شغل معاونت داشته که ان شرکت قرارداد های چندین میلیونی با شرکتی که ریس سابقش معاون ریاست جمهوری کشور دیگر مقابل مذاکرات اتمی است، ببندد. قحط الرجال است در کََشوری صد ها دکتری و با سوادتر از اقای سیروس ناصری داریم یا بناها گزیده هایی چون سعید امامی و سیروس ناصری ها را میگزینند.وتاریخ خواهد نگاشت که چگونه اقای سیروس ناصری از کانال---> رخنه در انجمن های اسلامی در امریکا به---> نمایندگی ایران در واشنگتن به---> پست کلیدی هییت انرژی اتمی ایران قرار گرفته است.و رجال مرتبط داخلی و خارجی وی که بوده اند.نام اقای سیروس ناصری در بعضی نگارده ها جزو گروه تروری یکی از مخالفین در اروپا در هنگام ماموریت ایشان در انجا برده شده است(94.6)

گزیده های فراماسیون بر اساس آموزشهایشان الارقم اینکه ازکدام لژ می ایند و در کارهای عملی مانند "حذف فیزیکی" رجال غیر فراماسیونی ، در اختیاریکدیگر گزاردن منابع مالی ملی یا رشوه و پارتی بازی برای یکدیگر، در" نحوه گفتار" نیز یگانه سخن میگویند برای مثال، اقای علی اردشیرلاریجانی از لژ "اسد ابادی" که در امریکا آموخته شده و سیروس ناصری نیز که در آمریکا اموخته شده اند، در پاسخ خبرنگاران در پیرامون نحوه پوششان که برای رد گم کردن در یک اجتماع شیعه مسلمان ایرانی است، یکنواخت به خبرنگاران پاسخ میدهند.

"" علی لاریجانی پس از ترک جلسه علنی مجلس و در جمع خبرنگاران با این پرسش مواجه شد که چرا در سفر نیویورک لباس تیره بر تن داشته است .لاریجانی در پاسخ می گوید: همین لباس را امروز هم بر تن دارم.

گفتنی است علی لاریجانی در سفرهای دیپلماتیک اخیر خود همواره لباس تیره بر تن داشته است که این پوشش یادآور پوشش سیروس ناصری در مذاکرات هسته ای است."" (94.8)