بر سر دکتر شریعتی، یاراَنش و شخصیتهایی که در مراسم خاکسپاری وی حضور داشتند چه اوردند؟
روحانیون مستقل و غیر فراماسیونی بر خلاف لژ حجتیه در برابر دیدگاه دکتر شریعتی به اسلام، احساسی پدرانه داشته و انرا برداشتی
نوین بر اندیشه اسلامی وقابل تبادل نظر و بررسی میدانستند. در ضمن اندیشه ها و برداشتهای جوان پسندانه وی در انروزها موجب جلوگیری از موج هجوم جوانان به اندیشه های متداول و در حال گسترش چپگرایانه انزمان بود، که این موضوع موجب زدن برچسب های وابسته به غرب بودن به دکتر شریعتی از سوی جناح چپ شده بود.
دکتر شریعتی : در سالهای استانه شروع انقلاب، خبر درگذشت مرموز دکتر شریعتی نیز در سن 44 سالگی در یک حین دیدار سه
هفته ای از کشور انگلیس، مرکز فراماسیون جهانی بدلیل سکته قلبی اعلام شد(12.6). نزدیکان و یاران و پزشکان وی که بر سلامتی وی بخصوص از ناحیه قلبی واقف بودند وی را شهید نامیده و حذف فیزیکی وی را در سلامتی کامل نپذیرفته و منطقانه نمی پندارند(12.9). فرزندان وی که نخستی کسانی بودن پیکره ایشان و صحنه قتل را دیده بودن انرا غیر طبعی و مشکوک خواندند.(13.3). وی که اندیشمند و سخنوری بی همتا در زمان خود بود و پس از انقلاب بدون شک از رهبران بزرگ ایران و منطقه میشد وجودش برای فراماسیون جهانی نا خوش ایند بود و باید این مانع برای راهوار کردن مهره هایشان بر داشته میشد. پیکره وی در جوار حرم حضرت زینب زیارتگاه شعییان جهان در سوریه با مراسم بزرگی با حضور یاران به خاک سپرده شد.
درفرودگاه دمشق روحانی بزرگ جهان شیعه امام موسی صدر و رهبر شیعیان لبنان که در خط مبارزه با اسراییل قدم بر داشته بود، به پیشباز پیکره دکتر شریعتی رفت(13.6). این نشان دهنده این بود که همه روحانیون مخالف اندیشه های اسلامی وی نبودند. این روحانی، امام موسی صدر، حضور این روحانی در این مراسم نیز که در جهت فکری حجتیه ای ها نبود، برای انها گران امد.
در مراسم خاکسپاری دکتر شریعتی همجنین اقای دکتر مصطفی چمران، دکتر مفتح، اقای صادق قطب زاده، دکتر ابراهیم یزدی، دکتر
صادق طباطباییبرادر همسر اقای احمد خمینی، اقای عبدالکریم سروش و.......(13.9) حضور داشتند. با بررسی تاریخ میبینیم که افرادی که در این مراسم حضور داشتند چگونه یکی پس از دیگری حذف فیزیکی یا سیاسی شدند. برای نمونه رجال زیر را تاریخ مینگارد:
امام موسی صدر: وی از روحانیان روشن اندیش و با اعتبار بین المللی بود که از جهت فکری هیچگاه مانند حجتیه ای ها نبود، وی که بر پیکره دکتر شریعتی در بیروت نماز گزارد، چندین ماه پس از حذف
فیزیکی دکتر شریعتی، ناپدیدش کردند. فراماسیون جهانی، برای اسان نمودن راه لژ های رخنه ای در جهان شیعه، ( لژ روحانیت و لژ حجتیه) این مانع بزرگ را از پیش پای رجال این لژ ها بر داشته شد. وجود وی با کاردانی ، هوش واعتبارجهانی اش وی را کاندیدای جدی برای مقامهای بزرگی پس از
انقلاب ایران در ایرن و جهان شیعه و اسلام کرده بود و بایستی حذف میشد. امام صدر در حادثه ای بین المللی، در هواپیمایی که از لیبی به ایتالیا میرفت ربوده شد و به گونه مرموزی مفقود الاثر گردید (14.3)که تا کنون هیچگونه اثری از این حذف فیزیکی واینکه چه
کسانی در ان دست داشتند، دیده نشده است.
دکتر مصطفی چمران: وی جزو مبارزا
ن ایرانی علیه رژیم شاه بود که در کنار شیعیان لبنان مبارزه میکرد(14.6). وی که از مریدان اندیشه های دکتر شریعتی بود(14.9).، از جمله رجالی بود که در مراسم بزرگ خاکسپاری وی شرکت داشت. دکتر چمران در نبردهای جنگ های نامنظم بر علیه صدام حسین پیشگام بود، وی در اخرین نبردش با صدام ، درمرز استان خوزستان بطور مشکوک و سوال بر انگیزی که در مورد مرموز بودن ان نگارده ها زیادی شده است(15.3)، کشته شد. تا کنون هنوز در مورد چگونگی شلیک توپ یا خمپاره از پشت به ایشان بررسی کاملی نشده و تمایلی به تحقیق در پیرامون ان نیز دیده نشد. وجود وی در فرماندهی نظامیان راه را برای رخنه افراد حجتیه و که سوابق انقلابی نداشتند و حتی در مواردی با شاه بر علیه انقلابیون همکاری کرده بودند، مانع بزرگی بود که بایستی از سرراه برداشته میشد.
حجت الاسلام دکتر مفتح: وی که ازمبارزان بر علیه رژیم شاه بود و در هنگام انقلاب که درب زندانها باز
گردید وی نیز ازادی همراه دیگر زندانیان سیاسی ازادی یافت(15.6). وی نیز از جمله رجالی بود که در مراسم خاکسپاری دکتر شریعتی در زینبیه شرکت نموده بود. دکتر مفتح یکسال سال پس از انقلاب در سال 1358 در دانشگاه تهران بوسیله ناشناسانی با چند گلوله ترور گردید که تا کنون شناسایی نشده اند(15.9). کشتن وی را به گروه فرقان که گفتار زیادی در عقای انها شده ولی تاریخچه ای از ان وجود نداشت نسبت
دادند. با توصیفاتی که از عقاید این گروه(16.3) گفته شد کشتن وی برای انها اولویت نمی بایست داشته می بود.
اقای صادق قطب زاده: وی نیز که در مراسم خاکسپاری دکتر شریعتی در سوریه شرکت داشت(16.6) از رجال مخالف رژیم سلطنتی درزمان شاه بود. وی که از یاران ایت الله العظمی خمینی در پاریس بود، پس از بازگشت به ایران تا مقام وزارت امور خارجه فعال بود. وی بجرم شرکت در کودتایی بر علیه دولت بوسیله اقای ریشهری از مهره های رخنه ای اقای مصباح یزدی از لژ حجته، محکوم به
اعدام گردید(16.9). پیرامون این کودتا، و چگونگی دخالت و نقش اقای قطب زاده در ان و اقرار تلویزیونی وی موارد ضد و نقیظ زیادی نگارده شده است.از انجمله میتوان به گفته های اقای احمد خمینی که دیدارهایی در زندان با وی داشته رجوع کرد(17.3). هرچند در گذشت ناگهانی خود اقای احمد خمینی نیز مشکوک و موردی از موارد اقرارهای کارگردان قتلهای زنجیره ای اقای سعید امامی(17.6) از لژ "مهر" میباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر