۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

دجالیسم: بخش نهم لژ اسد ابادی<روحانیت>


لژاسد ابادی( لژ روحانیون)


سید جمالدین اسد ابادی: از نوابغ تاریخ بشریت و از برجسته ترین چهره های اسلامی قرن نوزدهم بود(65.3) که محمد عبده ، بزرگ مرد تاریخ مصر در زمان وی و مترجم یکی از نوشته های وی ، شاگرد وی بوده و همواره خود را از شاگردان وی خوانده است (65.6). این لژ بنام این نابغه گزارده شده است. چرا (؟). وی از سیاستمداران بزرگ زمان خود و احتمالا از تبار تیزهوشان خراسان بزرگ بود (ن) و در زمان جوانی نزد ایت الله طباطبایی مرجع تقلید انزمان روحانی بزرگ طباطبایی درجه اجتهاد گرفت(65.8). وی با هوش بسیار به عنوان رهبر ضد استعماری جهان اسلام در زمان خود شناخته شده بود. و با سیاست کامل در افغانستان، ایران بزرگ ان زمان، عثمانی ، شمال افریقا پیروانی اندیشمند زیادی داشت . وی به عنوان بنیانگذارلژ فراماسیونی "اسد ابادی " شناخته شده است و بسیاری از روحانیون شیعه آرزو دارند که جای این سید نابغه باشند و به این ارزو به این تژ پیوسته یا میپیوندند و یا ادای تاریخی وی را در می اورند. این روحانیون نا اگاه، بایستی تا ریخ را مطالعه کنند که سید برای چه دلایلی که بایستی تاریخ نگاران بررسی کنند به این لژ ها میرفته، زیرا تاریخ مینگارد که: سید جمالدین یکبار در سال 1879 از لژ ماسونی در قاهره بیرون انداخته شده زیرا در ملا عام وجود خدا را انکار کرده".(65.9). لیکن روحانیون شیعه جاه طلب که نخبگی ندارند به افسانه ای بودن این نخبه اقتدا کرده و در حالی که اشنایی به تفکر مغزی وی را نیز ندارند این لژ را باور داشته وبا خود فروشی خود را در فرمان مرکزیت لندن گمارده و می پندارند که سید جمال لدین شوند. که از ان جمله خود فروشی ایت الله کاشانی بود که با همکاری با اوباشان و دریافت کمک مالی از بیگانگان(66.3) به قهقرای تاریخ رفت. در زمان انقلاب ایران تنی چند از روحانیون را نیز این "توهم" برداشت و گزیده های بالایی از روحانیونی در را بطه با لژ لندن در این امتداد ادا در می اورند. و در نتیجه مورخین این مطالعات لژ اسد ابادی را ادامه وار نگارده اند.

بایستی در نظر داشت که این لژ بسیار قدیمی تر و کاملا متمایز با لژ حجتیه است.


برای تمایز لژ حجتیه با لژ روحانیت ، میتوان به 4 موردبزرگ اشاره کرد:



1) هرچند تعداد کمی روحانی در لژ حجتیه وجود دارد اما افراد غیر روحانی دراین لژ بسیار بیشتر از لژ روحانیت میباشند. در لژروحانیت بندرت غیر روحانی مانند محمود کاشانی مشهود شده است

2) لژحجتیه بر خلاف لژ روحانیت که در امور کنترل اقتصادی کشور فعال است در کنترل امور قدرت نظامی سیاسی در کشورنقش

بزرگی ایفا میکند.

3) دیدگاه شیعی لژ حجتیه مانند دیدگاه تعصبی سنتی و تندروی لژ فداییان اسلام پیش از انقلاب میباشند. بر خلاف ان دیدگاه لژ روحانیت دیدگاهی لیبرال به مسایل اجتماعی و اقتصادی دارد.

4) گزیدگان لژ حجتیه از نظر سنی جوانتر و کم تجربه تر بوده و از نظر علمی پایین تر میباشند.

سه یارهمیشه وفادار و همواره در یکسو از زمان انقلاب :


ایت الله محمد رضا مهدوی کنی: که به عنوان صدرگزیده استاد اعظمی پس انقلاب فراماسیون در ایران ذ کر گردیده است(70.3) که در "لژ بزرگ ایران" گزیده پر قدرت این لژ میباشد. ازدیگر اساتید اعظم در این لژ ازاقای ناطق نوری و اقای هاشمی رفسنجانی نیزنام برده شده است. این لژبر خلاف لژ حجتیه که در امور نظامی است در کنترل امور قدرت فعال و در کنترل امور اقتصادی کشور نقش بزرگی ایفا میکند.

حجت الاسلام علی اکبر رفسنجانی : که موار زیادی پیرامون کاربری اش نگارده شد. وی همواره در

صحنه و به نفع تمامی لژ ها کار ورزی نمود این دلیل بزرگی بر گزیدگی وی در لژ بزرگ ایران نیز میباشد.





حجت السلام ناطق نوری
: وی نیز مانند بسیاری از هم لژی های خود در بخش اقتصادی تمرکز فراوان نمود.





محمود کاشانی فرزند ایت الله کاشانی در دوران کودتای بیگانگان در 28 مرداد، از پادو های دون پایه و جدید فراماسیون بود توانست با استفاد از ارتباط پدر ، انگلیسها و اوباش محله بد نام تهران در سقوط دولت غیر وابسته دکتر مصدق کمک شایانی کند و میتوان گفت بدون همکاری این خانواده روحانی کودتا انجام پذیر نبود. میتوان گفت که وی تنهاد غیر روحانی این لژ است که در واقع نه به عنوان گزیده نخبه بلکه به عنوان پادو بکار گرفته شده است. گروههای خیابانی زیر فرمان شعبان جعفری ( شعبان بی مخ) که خود را پیرو ایت الله کاشانی میخواندند(70.6) و با کمکهای مالی به انها و به خیابان آوردن زنان محله بد نام تهران بر علیه دکتر مصدق نقش تاریخی برای لژ مرکزی لندن درکودتای 28 مرداد ایفا کند. عکسها و مدارک زیادی از ایت الله کاشانی و شعبان بی مخ رهبر اوباشان و زنان محله بد نام تهران در تاریخ ثبت شده است. تنی چند روحانی خود فروشی خود را با پنهان شدن در لژ" اسد ابادی" میخواهند زیر نام این نابغه، میخواهند پنهان کنند. حمله فیزیکی شعبان بی مخ از همدستان محمود کاشانی و پدرش وافراد مرتبط به وی برای قتل دکتر فاطمی و اعدام وی که شخص مستغلی بود لکه ننک ابدی بر پیشانی اقای محمود کاشانی و خاندانش گذارد. بر ملا شدن ان، باعث شده که با تمام خدماتی که برای انگلیس ها کرده ، هیچگاه به مقام بالایی نرسد.

وی ازنادرگزیده های فراماسیون پیش از انقلاب است که در ایران هنوز فعال میباشد. با بر ملا

گشتن همکاری وی و پدرش در خاطرات رهبران

خارجی کودتا مانند اقای کرمیت روزولت و دریافت پول از انها برای اجرای کودتا(70.9) رجال و روحانیون کنونی بخاطر بد نام نشدن از وی دوری میجویند. همچنین نوع کاربردی محمود کاشانی در ارتباط برای ایجاد همکاری با افراد اوباشی مانند شعبان بی مخ برای کشیدن زنان مناطق مانند سکینه قاسمی" پری بلنده" در کودتای 28

مرداد(71.3) موجب الودگی وی به عنوان فرزند یک ایت الله گردید، هرچند پدر ایشان با شعبان رابه داشت و عکس های زیادی با وی دارد. اقای محمود

کاشانی بعد ها در همینگونه رابطه ها برای ایجاد شغل برای یکی از زنان در رادیو وتلویزیون گردید(71.6) و بر ملا شدن این موضوع نیز موجب فاصله گیری بیشتر اعضای روحانی از این ایت الله زاده وترد بیشتر وی شد.

این موضوع قابل بررسی است که پس از انقلاب خانم سکینه قاسمی (پری بلنده) اعدام گردید (71.6) و اقای شعبان جعفری (شعبان بی مخ) ازایران گریخت(71.9) ولی گزیده های گرداننده انها، مانند اقای محمود کاشانی در حفاظت در ایران برای ادامه خدمت از گزند

دور نگاه داشته شدند


ادامه دارد...



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر